مقاله ی((قانون فرهنگ ساز))ساخته و پرداخته دوست عزیزم امین عبدالمهدی است
که به نوبه خودش از اهالی فکر و اندیشه محسوب میشه.با سپاس و تشکر از امین آقا.
قبل از پر داختن به اصل موضوع تذکر نکته ای را لازم میدانم. وآن اینکه آنچه پیش رو دارید نه در مورد فرهنگ که خود بحثی مستقل و حایز اهمیت می باشد بلکه در موضوع فرهنگ سازی می باشد که متاسفانه اندیشمندان ومحققین کمتر به این موضوع پر داخته و آن را مورد کندوکاش قرار داده اند.
بی تردید آنچه در مبا حث فرهنگی امروز جامعه مورد غفلت قرار گرفته، پرداختن به موضوع- فرهنگ سازی- می باشد. متاسفانه در فرهنگ سازی فاقد فرهنگ می باشیم.وبه نظر می آید در اینجا گرفتار تسلسل شده ایم اما خود غافلیم چرا که تا صحبت ازنهادینه کردن ارزشهای الهی وانسانی در جامعه می شود اولین جمله ای که می شنویم این است که باید فرهنگ سازی شود در بالا اشاره کردیم که فرهنگ سازی نیز خود یک فرهنگ است مطمئنا و قتی از نهادینه کردن این فرهنگ سوال کنیم پاسخ می شنویم که باید فرهنگ سازی کنیم .اگر ما سوالاتمان را ادامه بدهیم وجوابها را بشنویم پاسخ همان است که شنیدیم واین تمام شدنی نیست و در واقع این همان تسلسلی است که به آن گرفتار شده ایم.پس باید این زنجیره به یک نقطه منتهی شود تا از این تسلسل رهایی پیدا کنیم و آن نقطه مطلوب قانون می باشد. این نکته را تاکید کنم که منظور از قانون، قانون برای فرهنگ نیست که اکنون ما درکشور به آن گرفتاریم بلکه وضع قوانین برای فرهنگ سازی است که به کلی از آن غافلیم.برای روشن شدن موضوع مثالی را مطرح کنم .مثلا در موضوع عفاف و حجاب که در روز های اخیر مباحثی پیرامون ان مطرح شد .و از کلماتی که فراوان در این مباحث شنیدیم فرهنگ سازی بود .اما آنچه که می شنیدیم حاکی از عدم درک دقیق موضوع فرهنگ سازی وقوانین فرهنگ ساز بود.برخی قانون را در اینجا به این معنا می دانند که باید در محیط اجتماعی با مظاهر بد حجابی از عنصرحیاتی امر به معروف و نهی از منکر استفاده کرد البته با استفاده از نهادهای حکومتی همچون نیروی خدوم انتظامی.
مطمئنا موضوع نوشته ما ناظر به این موضوع نیست و درستی یا نادرستی ان رابایددر جای خود گفتگو کرد.عده ای دیگر هم محکم از مقوله فرهنگ سازی دفاع می کنند البته گروه سومی هم هستند که ازاول ودوم بهترندو هر دوی اینها را لازم می دانند. هر سه گروه در یک چیز مشترکند که به هدف نمی رسند .چون این راهها در نهایت می تواند به عنوان یک مسکن درد را تسکین دهد اما نمی تواند علاج کند چون ما در این موضوعات فاقد قانون فرهنگ ساز هستیم .
متاسفانه مصوبات نهادهائی همچون شورای انقلاب فرهنگی ومجلس شورای اسلامی برای فرهنگ است یعنی تصویب قوانین فرهنگی ،تصویب قانون برای فرهنگ، مصوباتی که می خواهد با قانون فرهنگ را نهادینه کند.
ما باید برای نهادهای حکومتی اعم از نهادهای زیر مجموعه دولت و غیر ان مانند صدا وسیما جهت فرهنگ سازی قانون تصویب کنیم نه برای فرهنگ این اشتباه بزرگی است که ما بخواهیم با قانون فرهنگ را نهادینه کنیم اما از طرف دیگر یک فرصت بزرگ پیش رو داریم وآن اینکه با قانون فرهنگ سازی را نهادینه کنیم . البته برای اینکه از نوشته ام برداشت نادرستی نشود این نکته را تذکر دهم که مقصود از قوانین فرهنگ ساز قانون برای متولیان امر فرهنگ سازی نیست شبیه آنچه تاکنون در کشوذ فراوان دیده ایم بلکه متن قانون باید فرهنگ ساز باشد .آنچه که مقام معظم رهبری در سالهای اخیر به عنوان مهندسی فرهنگی مطرح کردند درواقع همین است.بزرگترین مهندسی فرهنگی باید در قوانین ما باشد نباید به گونه ای باشد که قانون پیوست فرهنگی داشته باشد بلکه متن همه قوانین باید فرهنگ ساز باشد .مثالی را عرض بکنم مثلا دربرنامه های کودک صدا وسیما قانون گذاران و برنامه نویسان جهت ترویج قرآن در برنامه های کودک، برای برنامه پیوست قرآنی تعریف می کنند و بخشی از برنامه را به موضوعات قرآنی اختصاص می دهند . در یک دید اولیه این خوب است اما وقتی با دقت به این موضوع نگاه کنیم می بینیم دچار ضعف است.چون این برنامه ها دقیقا به ما یاد میدهد که قرآن همیشه در حاشیه است، شما کارهایت را انجام بده و در کنار ان قرآن هم داشته باش وحال اینکه حقیقت این است که یک برنامه کودک باید براساس قرآن نوشته شود نه اینکه قرآن زینت فرهنگی ان باشد.باید تمام وقت این برنامه به شیوه های هنرمندانه وجذاب، قرآنی باشد تا خود بتواند یک فرهنگ قرآنی را که در متن زندگی مردم باشد تر ویج کند و این فرهنگ به کودکان ما منتقل شود که قرآن فقط زینت کار یک مسلمان نیست بلکه متن واساس کارها هم باید براساس قر ان باشد.وقتی این برای نسل کودک ما تکرارشود وهمه برنامه ها بر همین اساس باشد.نسل آینده ما کسانی هستند که قرآن متن زندگی آنهاست.آن وقت دیگر دغدغه حجاب و طلاق و مواد مخدر و خیانت نداریم .همین طور در آموزش و پرورش، دانشگاهها ،حوزه های علمیه ،مراکز دولتی وغیره امر به همین صورت می باشد. لطفا به این مثال هم توجه کنید در همان موضوع عفاف و حجاب، عده ای پیشنهاد می دهند جهت ترویج این فرهنگ، در بین نسل آینده ،در مقاطع ابتدایی خصوصا مدارس دخترانه در بخشی از برنامه ها به صورت منطقی و آگاهانه موضوع عفاف وحجاب برای دانش آموزان تدوین شود .این خوب است اما درست این است که ما با ایجاد قوانین فرهنگ ساز در آموزش و پرورش، فضای آموزشی و پروشی را به گونه ای طراحی کنیم که در نهاد آموزشی متعلق به نظام جمهوری اسلامی دیگر دغدغه بی حجابی یا بی عفتی را شاهد نباشیم
با قوانین متقن فضا را به گونهای شکل دهیم که محیط برای رشد ارزشهای الهی وانسانی در میان مدارس یک ضرورت طبیعی در قالب یک سیستم منظم آموزشی باشد که انس دختران با حجاب نتیجه طبیعی آن باشد .
تنها راه برای ایجاد انقلاب فرهنگی همین است و بس. اما متاسفانه شاهدیم که نهادهای بسیار مهمی مثل شورای انقلاب فرهنگی در این زمینه کوتاهی فراوانی کرده اند .با توجه به اینکه 30 سال از انقلاب اسلامی ایران که در واقع یک انقلاب فرهنگی می باشد می گذریم هنوز قوانین لازم فرهنگ ساز در همه زمینه ها خصوصا فضای علمی و پرورشی در محیط مدرسه و دانشگاه نداریم .
به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که قوانین برای نهادهای فرهنگ ساز ومتولیان امر فرهنگ هم لازم داریم که باید بادقت فراوانی وضع شود تا اثر مطلوب فرهنگی داشته باشند وقطعا می توان با قوانینی روان و آسان
البته با توجیه افکار عمومی بسیاری از فرهنگ های مثبت را در جامعه ترویج داد.به نظر می اید بخشی از مسایل جامعه ما حتما به این قوانین نیاز دارند ..
آنچه نتیجه می گیریم این می شود که دلسوزان عرصه فرهنگ، به یک معنا تمامی مسولان در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باید برای فرهنگ قدمی اساسی بردارند وآن قدم هم در این است که ما مملکت را در همه زمینه ها با قوانین فرهنگ ساز و قوانین فرهنگی متقن,ظریف, روان وآسان که بتواند با توجیه افکار امت مسلمان، ارزشهای الهی را نهادینه کند اقدام بکنیم.