انسان در جنبه های مختلف زندگی خود با توجه به نیازهایی که در پی رفع آنهاست،همواره به دنبال ارتباط با غیر خود بوده است تا بتواند مسیر پیشرفت خود را هموارتر سازد.ارتباطهایی که ازدواج،تجارت،تعلم و... را میتوان مصداق این هموارسازی جهت نیل به کمال دانست.
نیاز،ارتباط و کمال سه گذاره ای هستند که نقش اصلی را در این مقوله ایفاء می کنند.لازمه کمال چیست؟ برای رسیدن به کمال کدام نیاز مطرح است؟برای رفع نیاز چه نوع ارتباطی قابل طرح است؟کدام ارتباط راه کمال است؟
و سوالاتی از این قبیل از جمله پرسشهایی هستند که جواب به آنها موجب تولید راهکارهایی جهت ایجاد رشد در انسان اعم از بعد فردی و اجتماعی می شود.
دین مبین اسلام با توجه به اهمیت موضوع،سفارشات عدیده ای را در مورد انواع رابطه ها صادر کرده است که با توجه به نوع رابطه طبیعتا حکم هر رابطه سوای دیگری است.
گاهی سفارش به تواضع میکند،گاهی به غرور فرمان میدهد،برخی مواقع توصیه به عطوفت و زمانی هم به غضب امر می کند.
رابطه بین مسلمان و غیر مسلمان از جمله مباحثی است که از ابتدای حلول این مکتب الهی مورد توجه قرار گرفته و علمای تشیع نیز بحث های فراوانی در این رابطه مطرح نموده اند.خرید و فروش،نکاح،کیفیت زندگی انان در بلاد اسلامی و مسائلی از این دست از جمله مواردی هستند که علمای اسلام را بر آن داشته تا احکام هر کدام را با توجه به نوع هر رابطه استخراج نمایند.شاید بتوان آیه 141 سوره نساء که میفرماید:{لن یجعل الله للکافرین علی مسلمین سبیلا} را به عنوان مستدل ترین منبع قرآنی برای ترسیم کلیت کیفیت رابطه با غیر مسلمین مطرح نمود.
با توجه به فضایی که قران کریم نسبت به این رابطه ترسیم می کند روشن است که اولین و مهمترین معیار در ارتباط با غیر مسلمین نفی سلطه آنان از مسلمین است.سوال این است که آیا منظور فقط سلطه نظامی و سیاسی است؟
با توسعه ای که برخی فقها نسبت به معنای سبیل قائل شده اند میتوان گفت که ابعاد مختلف این رابطه تحت ظل این دستور قرار می گیرد و مسلمانان موظف هستند این مهم را سرلوحه ارتباطات خود با آنان قرار دهند.از مبادلات اقتصادی گرفته تا رایزنی های فرهنگی همه و همه باید قالب حرکت خود را در ساحت اقتدار اسلامی طرح ریزی کنند.
شاید با مطرح کردن اهداف این مقوله و عوامل و موانع آن،بتوان راهکارهای موثری را برای نیل به این هدف متعالی استخراج نمود.
از جمله مسائلی که می توان به آن به عنوان عامل های حصول اقتدار نگریست میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
-وحدت یکپارچه امت اسلامی که همواره مورد تاکید حضرت امام(ره)و مقام معظم رهبری بوده است.
-اعتماد و اعتقاد به روح اسلام و باور کردن آن به عنوان مکتبی برتر که ثمره بخش تحولی نوین در عرصه نوآوری های اجتماعی میباشد.
-اطاعت یکپارچه از رهبران شایسته و برحق امت اسلامی
اهداف این حرکت دینی را نیز میتوان در این چند بند خلاصه نمود:
-بروز ارزشهای والای انسانی در گرو ایجاد فرصتها در سایه عزت و اقتدار اسلامی
-تقویت هرچه بیشتر نیروهای انسانی-اسلامی در اقصی نقاط جهان
-تامین هرچه بیشتر زمینه های ظهور
در این بین مسائلی نیز به عنوان موانع این امر به وجود آمده که برخی از درون و برخی از بیرون امت اسلامی موجب کند شدن حرکت عظیم الهی شده است که در این بین میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
-تفرقه در بین طیقات مختلف جامعه که موجب به وجود آمدن روزنه ای جهت نفوذ دشمنان امت اسلامی می باشد.
-بروز از مسئله"از خود بیگانگی"در زمینه های مختلف
-مقهور شدن در برابر قدرت های پوشالی ضد اسلامی
با مطالبی که گفته شد می توان اینگونه نتیجه گرفت که اسلام پیشرفت و کمال انسان را در سایه اقتدار او در بعد اجتماعی می نگرد و به همین لحاظ جامعه اسلامی باید همّ خود را جهت نیل به این مقصود جزم نموده و راه را بر زیر سلطه رفتن مسلمانان ببندد.سردمداران جامعه اسلامی باید به این نکته توجه داشته باشند که ارتباط با بیگانگان،موجب سازش با آنان و عبور از خط قرمزهای معین نشود.کافیست نگاهی اجمالی به وقایع تاریخ ایران انداخته شود تا مشخص گردد که عدم توجه نسبت به ساخت جامعه ای مقتدر چقدر می تواند تباهی منابع مالی و انسانی و معنوی یک ملت را در بر داشته باشد.از قراردها و اعطای امتیازهای گوناگون به بیگانگان گرفته تا تصویب قوانین حمایت از اتباع خارجی،همه و همه یاد آور سرگذشتی تلخ از دورانی است که رهبران سیاسی ملت،مقهور قدرتهای بیگانه گشته و ساختارهای ظاهری آنان را جایگزین هویت اسلامی خود کرده بودند.
البته نباید از این مسئله غافل شد که امروزه در بسیاری از جوامع، دشمن در پی طرح ریزی سلطه آن هم از نوع خاموش می باشد.تسخیر بازارهای اقتصادی سایر ملل-بویژه کشورهای در حال توسعه-،تولید و عرضه الگوهای فرهنگی در قالبهای پوشش و اخلاق،ایجاد شبهه در تفکرهای انقلابی از جمله اسلام؛مواردی هستند که دشمنان امت اسلامی در پی تسلط بر مسلمین،به کار میگیرند که البته غیر از نوع نظامی می باشد.
لهذا توجه رهبران فکری و سیاسی جامعه را میطلبد که راه نفوذ را بر دشمنان بسته جامعه را به سوی آرمانی الهی سوق دهند.